ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «منشور اشک های ما» ثبت شده است

.
.. «« منشور اشک های ما »» ..
.
جانت هزاران پاره است ، هر پاره در جان کسی
هر تکّه اش آیینه ای ، تصویر عیسا نفسی
.
مُهر بنی آدم زدند ، شیطانکان جن زده
بر دفتر تزویر خود ، با جوهری از ناکثی
.
یک کوه سنگی شد به پا ، بر سرزمین قلب تو
چون اهرمن زانو زد و افتاد پای تو بسی
.
پرتاب جهل و کینه ها ، با سنگ های واژگان
جزر و مد دریاست این ، وقتی به ماه می رسی
.
حشّاشیان مِی زده ، ساقی پرست میکده
بر وسعت دریایی ات ، چون خار و خاشاک و خسی
.
هرگز مباد این بوسه ها (!) ، این هُرم لب های دعا
مات و مِه آگین ات کند ، مرآت من ! ای اطلسی !
.
خورشید را بر قطره ها ، بر کهکشان ذرّه ها
از هر طرف تابیدن است ، از چارسو ، بالا ، پسی
.
رنگین کمان عاشقی ! منشور اشک های ما !
در پرتو انوار او ، پیمان پاک و اقدسی
.
آسیه خوئی ـ مرداد 74
.
.
  • آسیه خوئی