ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۳۴۹ مطلب توسط «آسیه خوئی » ثبت شده است

عکس ‏‎Asieh KHoei‎‏

.

بر خوانِ لولو نشسته، بیچاره شده میرزا قشمشم
پرواری وُ پرورده وُ پرواره شده میرزا قشمشم
از بس نمک از لولو گرفته
شوربخت شده بخت سپیدش
چون دیگ سیاهِ شورباپز
هرکاره وُ پُرکاره وُ یک کاره شده میرزا قشمشم
یک روز ترانه خوانِ شهزاده وُ شهدخت
یک عمر ثناگوی هیولا و هلاگو
پرچانه، اسیر حرف وُ بیذاره شده میرزا قشمشم
همسفره ی شاه وُ شیخ وُ شیطان
هم لقمه ی ریزه خور.. کلاغان
پُر مکر وُ فریب وُ حیله؛ مکاره شده میرزا قشمشم
.

.
"آسیه خوئی"
.

.
پینوشت : تصویر، تابلویی از نقّاش معروف روسی، خانم Galya_Popova​@ است.

.

.

  • آسیه خوئی

عکس ‏‎Asieh KHoei‎‏

.

سیلی را که در روزهای اخیر به فقیرترین استان کشور ـ سیستان و بلوچستان ـ خسارات فراوانی وارد کرد، باید در حکم یک سیلی به گوش مسئولین کشور تلقی کرد تا شاید توجه آنها را به مردم مستمند و فقیرمان در این نقطه ی فراموش شده ی کشور جلب کند. مردمی که در خانه های گلی زندگی می کنند و عمده ترین محصولات کشاورزی کشور را با کمترین نرخ سوددهی تأمین می کنند. 
مسئولین خفته ی کشور باید به این نکته پیش از هر کمک رسانی توجه داشته باشند که تجهیز تمامی شهرها و استان های محروم کشور به عوامل بازدارنده و پیشگیری کننده از بلایای زمینی و آسمانی ؛ مهمترین و برجسته ترین نشانه های خدمتگزاری به مردم خوب سرزمین مان است.
این اصلا انصاف نیست که به هر یک از خانه خرابان و آسیب دیدگان فقط پنج میلیون تومان وام بلاعوض داده شود و بیست میلیون تومان وام با چهار درصد سود !!!
ثروت بیکران کشور، خرج کدام مردم در کدام سرزمین از جهان می شود ؟!

.
به قول خانم ویسلاوا شیمبورسکا، شاعر لهستانی :


... و باز هم مثل همیشه
پرسش‌های ضروری‌ تری
از پرسش‌های ساده وجود ندارد...

... قرار بود وحشت، کوه‌ها و دره‌ها را ترک کند
قرار بود حقیقت زودتر از دروغ
دوان دوان به هدف برسد.
قرار بود فاجعه‌ ای چند
دیگر روی ندهد
قرار بود احترام گذارند
به بی‌ دفاعیِ بی‌ دفاعان...

.

.

  • آسیه خوئی

دلایل سقوط هواپیمای c130 خبرنگاران+عکس

.

هرگاه حادثه و فاجعه ای انسانی در ایران رخ می دهد، یکی از تیرهایی را که مغرضان جناحی و سیاسی همواره به سمت یکدیگر بی هیچ گمان از سوءظن های خود کمانه می کنند، اختصاص می دهند به فرهیختگان و روشنفکران و آنان را نیز از گمانه های تیر و کمان خود بی نصیب نمی گذارند و مدام می پرسند که چرا در اینگونه مواقع هیچ روشنفکر و فرهیخته ای کاری از پیش نمی برد وفعالیتی جهت پیشگیری از چنین مصائبی انجام نمی دهد؟
گویا ایشان نمی دانند یا خود را به دلیل سلب مسئولیت از خویش به بی خبری می زنند که از 38 سال پیش تاکنون، هرگاه روشنفکری زبان به اعتراض و روشنگری گشوده، یا سر از ناکجاآباد در آورده و یا او را چنان به انزوا کشانده اند تا به استحاله ی سوسک بودن و موریانه بودن و عنکبوت بودن برسد.
مگر از 38 سال پیش تا همین دو سه سال اخیر که با تغییر سیاست های بین المللیِ رؤسای مملکت؛ وجهه ی جهانی اقتصاد و سیاست ایران در سایه ی توهمات فردگرایانه و خودسرانه ی ایشان تیره و تیره تر می شده، روشنفکران و فرهیختگانی که به آنسوی مرزها یا به کنج حصر خانه هاشان روانه شده اند مقصر بوده اند، که همیشه آنها را نیز بازخواست می کنید؟!
اگر بخواهیم یک مشت بعنوان نمونه ای از خروارها سهل انگاری ها و کوته فکری های غیرمسئولانه ی مسئولین مثال بزنیم می توان به تصمیم گیری های آنان در همان سال های ابتدایی آغاز انقلاب ایران در خصوص سیاست گذاری های آنان در روابط بین المللی ایران با دیگر نقاط جهان اشاره کرد. سیاست گذاریی که مهمترین عامل ایجاد محرومیت از منافع حاصل از روابط بین المللی بود و سبب رکود اقتصادی و افلیج شدن پایه های توسعه های همه جانبه برای مملکت شد. یعنی سیاستِ "خودتحریمگری".
بعنوان مثال پس از انقلاب 1357 ، با دگرگون شدن سیاست‌ های حکومت، انجام برخی پروازهای بین ‌المللی هما تغییر نمود و از 26 فوریه 1979، تعدادی از آنها به کلی تعطیل شد و با تکرار عملیاتی مشابه موجب شد هواپیمایی ملی ایران به مرور زمان، نام و شهرت جهانی خود را که به عنوان رو به رشدترین شرکت هواپیمایی جهان شناخته می‌شد از دست بدهد. در حالی که پیش از انقلاب، هواپیمایی ایران یکی از ایمن‌ترین، مدرن‌ترین، و پردرآمدترین شرکت‌های هواپیمایی دنیا به شمار می‌رفت. اگر به خاطر داشته باشید در سال ۱۳۵۵ شرکت هواپیمایی هما، ایمن‌ترین شرکت هوایی جهان لقب گرفت. در آن سال‌ها هما سعی داشت از موقعیت استراتژیک ایران به عنوان نقطه‌ای میان شرق و غرب عالم به نحو احسن استفاده کرده و ایران را به مرکز ترانزیت بار و مسافر در جهان تبدیل کند.
تا پیش از انقلاب، تنها حادثه ی هما مربوط به سقوط فقط یک فروند هواپیما در سال 1331 بود. هواپیمایی ایران در پیش از انقلاب، علاوه بر شهرت و پایگاه جهانی ای که کسب کرده بود همیشه سعی داشت پیش از در نظر داشتن منافع شرکتی و انحصاری خود، به منافع ملی و کشوری خود بیاندیشد. اما بد نیست اگر نگاهی به آمار بیشمار سقوط هواپیماهای فرسوده و از رده خارج شده ی شرکت های هواپیمایی ایران از همان اوان انقلاب تاکنون بیاندازید ! 
لابد سقوط های مکرر هواپیماها پس از انقلاب که توأم با سقوط نام هواپیمایی ایران بود تقصیر روشنفکران و فرهیختگانی بوده است که تاکنون اجازه ی نفس کشیدن هم نداشته اند. 
لابد ناگهان بال در آوردنِ آشپزخانه ی آن خانم خانه دار در سال 1384 که در طبقه ی چهارم یکی از بلوک های شهرک توحید در حال آشپزی در داخل آشپزخانه اش بوده نیز تقصیر دیوارهای کوتاهِ خانه نشینانِ روشنفکر بوده است !!. *
.

.
* پینوشت 1 : 
سقوط هواپیمای ترابری ارتش ایران در داخل تهران در حدود ساعت 14 روز 15 آذر 1384 ـ 6 دسامبر 2005 ـ که دقایقی پس از پرواز از فرودگاه مهرآباد رخ داد و 128 کشته و 132 زخمی بر جا گذاشت. این هواپیمای باری-نظامی از نوع سی-130 بود و 94 مسافر شامل اعضای ارتش و خبرنگاران را برای پوشش خبری رزمایش عاشقان ولایت که در چابهار در جنوب‌ شرقی ایران برگزار می‌شد، از تهران به بندرعباس می‌برد !!. 
* پینوشت 2 :
اشتباه نکنید ! تصویر این پُست مربوط به حادثه ی ساختمان پلاسکو نیست بلکه اختصاص به سانحه ی برخورد هواپیمای C-130 با آشپزخانه ی همان خانمی دارد که در طبقه ی چهارم بلوکی در شهرک توحید در حال آشپزی در خانه ی خود بوده و ناگهان با بال یک هواپیمای سقوط کرده در کف آشپزخانه اش مواجه می شود.

.

#پلاسکو
#هواپیمای_سی_130
#آسیه_خوئی

  • آسیه خوئی

عکس ‏‎Asieh KHoei‎‏

.

گویا مولانا هم می دانسته که آنها که در دیوان محاسبات خود، حتی نور مَه را نیز مسخر خود می دانند؛ خود همانا تسخیرشدگانِ دیوان اند و دیوانگان :


جزوی چه باشد کز اجل اندر رباید کل ما
صد جان برافشانم بر او گویم هنییا مرحبا
از مَه ستاره می‌بری تو پاره پاره می‌بری
گه شیرخواره می‌بری گه می‌کشانی دایه را
گر موی من چون شیر شد از شوق مردن پیر شد
من آردم گندم نیم چون آمدم در آسیا ؟
در آسیا گندم رود کز سنبله زاده ست او
زاده مَهم نی سنبله در آسیا باشم چرا ؟
نی نی فتد در آسیا هم نور مَه از روزنی
زان جا به سوی مَه رود نی در دکان نانوا
با عقل خود گر جفتمی من گفتنی‌ها گفتمی
خاموش کن تا نشنود این قصه را باد هوا
.

.
توضیح تصویر : "احمد ارشدی" نانوای اهل «نیار» که پریروز در حیاط اداره کل صنعت، معدن و تجارت اردبیل در اعتراض به عدم تحویل آرد خودسوزی کرد و درگذشت.

.

.

  • آسیه خوئی

عکس ‏‎Asieh KHoei‎‏

.

من سنگ خوردم ، مات ماندم مهربانم !
این شعبده دیدن ندارد بیش از اینها
دیدن ندارد خاطری را خسته کردن
آزردن و خنجر زدن بر بهترین ها

هِی تو ! کلاهت را کمی کوتاه تر کن
باید برایت دست زد ، کولاک کردی
این روح زخمی جا شده در شب کلاهی
یادت نمی آید تنش را خاک کردی؟

حتما شنیدی من نهنگی مرده بودم ؟!
حتما شنیدی تن زدم بر ساحل درد ؟!
یک بار دیگر دست کن در شب کلاهت
انگشت هایت می خورد بر یک تن سرد

آقای بازیگر ! کلاهت را عوض کن
دست تو و دست تمام شهر ، رو شد
فهمیده اند اینجا نهنگی با غرورش
با مرگ ، با تصمیم قبلی روبرو شد
.
.
"شهره سادات حقدوست"

.

.

  • آسیه خوئی

عکس ‏‎Asieh KHoei‎‏

.

باید تو را برگردانم...
باید هر بار
پیش از تو برسم
به تک تک سرزمین های جنگ زده
که شوق تو را به سرباختن
بیش از آبادانیِ خود می خواهند.

برای برگرداندن تو به خانه
باید نقشه ی حماقت مردان جنگ را
از هر نقطه از جهان
پاک کنم.

باید پیش از شروع هر عملیات
مثل سربازی که به شناسایی دشمن می رود،
به هر گوشه از خراب آبادِ آدمی سر بزنم.

برای برگرداندن تو
باید تمام جهان را به صلح برسانم...
.

.
" آسیه خوئی "

.

.

  • آسیه خوئی

عکس ‏‎Asieh KHoei‎‏

.

چقدر خوب است.. خیلی خوب..
اینکه تو 
از تماشای بال بال زدنِ پرندگانِ نیم بسمل
به معنای درست آسمان برسی
و رازی را در گوش مَحرمِ جفتِ خود 
هم قافیه با ترانه های ناب یک سروش
نجوا کنی :
زندگی، حتماً...
حتماً
دانه دانه 
جمع کردنِ شاخه های خشک و نازک کاج هاست 
و ساختن آشیانه های محکم پاییزی در جهانی بی مرز ...
آشیانه ای زیر سقف شیروانی یک کتابفروشی
در خیابان زیبای "لاو استریت"
پاتوق عاشقانه های چلچله ها.
.
اصلاً... زندگی، حتماً...
حتماً
همین خیره شدن من به پنجره ی رو به حیات است
و فکر باغچه را خواندن
که برای تو
در وسط همین سطرهای سپید بنویسم :
زندگی، حتماً... 
حتماً
بالابال با جفتِ خود
و سرودخوانان
از این شاخه به آن شاخه پریدن است 
شکافتن سینه ی میوه های رسیده به کنج آفتاب
و پر کردن چینه دان جوجه های بهاری بی مرز ...
.
می دانی ؟
پرندگان نیم بسمل
اصلاً برای رسیدن تو به خمپاره ی همین معناها
بال بال می زنند...
زندگی خیلی ساده ست
ساده تر از آنکه حنجره ات را 
حتی با فیگور ناسیونالیست ها
به چاقوی تیز لبه ی مرزها بسپاری
به خاطر یک مشت خاک..
.
.
"آسیه خوئی"
.
.
  • آسیه خوئی

عکس ‏آسیه خوئی‏

.

از کالبدهای چهارگانه، کالبد دوم و سوم و چهارم نیز در مدت زمان معین و مخصوص به خود ـ چه در زمان محدودِ زنده بودن و چه پس از مرگِ انسان ها ـ قادر است بین خود و هر یک از آدم ها ارتباط برقرار کند. بخصوص آن عده از انسان ها که در طول حیات خود، حداقل دورادور یکدیگر را رصد می کرده اند. 
بعضی از آنها (چه معصیت کاران و آشوب طلبان و چه نیکوکاران و خدمتگزاران) که در طی زندگی به دلیل جایگاه و موقعیت خاص مسئولیت های اجتماعی یا سیاسی شان و بوسیله ی نوع عملکرد یا طرز فکر و یا نوع گفتار خود، همیشه بر سرنوشت گروه عظیمی از جامعه تأثیرگذار بوده اند؛ انرژی عظیمی ـ مثبت یا منفی ـ را، هم در طول حیات خود و هم پس از مرگ کالبد اول (جسم فیزیکی)، بر همگان تحمیل می کنند. گاه این انرژی آنقدر سنگین است که پس از مرگ جسمِ فرد مورد نظر، دیگران نیز با آزاد شدن شخص فوت شده از چنگال آن انرژی، مانند او احساس سبکی و بی وزنی می کنند. 


غروب روز یکشنبه پس از شنیدن خبر فوت او، چنین احساسی داشتم. حس می کردم تمام جهان مادی اطرافم تا شعاعی بسیار دور، از وزن سنگین انرژی ای که خود او را نیز عذاب می داده رها شده است. احساس می کردم سبکبالی من از آن لحظه که او فوت کرده، از خود او نیز بیشتر است.
با این حال بلافاصله تا لحظاتی، برایش طلب بخشش و استغفار کردم. مثل همیشه ای که نه فقط برای او که برای آمرزش همگان ـ رفتگان و باشندگان ـ و خودم، دعای آمرزش می خوانم.

فردای آن روز به خوابم آمد و با لحنی آرام و کلامی شمرده حرف می زد.

از بین تمام حرف هایش فقط همین جمله را می نویسم :

"خیابانی اولی تر از خیابان ولیعصر برای برگزیدن نام ایشان نیست ".

هنوز هم که دو روز از دیدن او می گذرد باورم نمی شود که این همه مشقت را به خود داده باشد تا بتواند به عالم مادی برگردد و پاسخ سئوال هایم را و نیز جمله ی فوق را در پاسخ به یکی از پرسش های استعاری ام بدهد. آن سئوال که پرسیده بودم :

" بر فرض اینکه به قول شما "اشخاصِ واردی برای تشخیص صلاحیت ها وجود داشته باشند"؛ اگر ایشان مخالف تروریسم و تعصبات کورِ تندرو هستند چرا هنوز که هنوز است خیابان "نواب صفوی" به خیابان "احمد کسروی"، تغییر نام نداده است ؟؟؟!!! ".

 

.

.

  • آسیه خوئی

عکس ‏آسیه خوئی‏

.

اگر فرزندانتان تمایل به تحصیل در رشته های هنری دارند، به هیچوجه مانع آنها نشوید. گرایش آنها را به موضوعاتی مانند هنر و ادبیات و رشته هایی که نمایانگر طبع لطیف و روح سرشار آنها از ظرافت های انسانی ست، به مثابه ی هشداری تلقی کنید که اگر در مقابل خواسته ی آنان قد علم کنید؛ بعید نیست که با تحصیل در رشته های ناسازگار با روحیات شان، تبدیل به دیکتاتور و ستمگری شوند که جهانی را به نابودی و جنگ و خونریزی و نسل کشی بکشانند.
تصویر فوق، یکی از نقاشی های فراوانی ست که آدولف هیتلر سالها قبل از ورودش به ارتش، رسم کرده است. 
هیتلر علاقه‌ مند بود به رشته هنر بپردازد ولی پدر وی او را به مدرسه فنی فرستاد. هیتلر بعدها در کتاب "نبرد من" اعتراف کرد که «امیدوارم بتوانم چند سال عقب افتادگی ای که پدرم به من تحمیل کرد را جبران کنم». پس از مرگ پدر، هیتلر در ۳ ژانویه ۱۹۰۳ مدرسه فنی را ترک کرد. آدولف هیتلر در کتابش، "نبرد من"، لحنی مودبانه درباره ی پدرش دارد و اظهار کرده که همین تصمیم جدی که برای نقاش شدن داشته باعث اختلاف نظرات بسیاری در بین او و پدرش شده بود.
او دوبار نیز از مؤسسه ی هنرهای زیبای وین (۱۹۰۷-۱۹۰۸) به خاطر عدم صلاحیت در نقاشی مطرود شد. به او گفته شد که توانایی‌هایش بیشتر در زمینه ی معماری کاربرد دارد. 
بعد از دومین بار اخراج از مؤسسه ی هنرهای زیبا، هیتلر دچار فقر مالی شدیدی شد. در ۱۹۰۹ وی به دنبال سرپناهی می‌گشت و در ۱۹۱۰ در خانه‌ای که برای کارگران فقیر در نظر گرفته شده بود سکنی گزید. 
و سرانجام پس از ده سال سرگردانی که مسبب آن، پدر وی و دانشگاهی بود که او را دو بار از پرداختن به هنر نقاشی طرد کرده بود، در اوت ۱۹۱۴ جنگ جهانی اول آغاز و هیتلر برای لشکر باواریا داوطلب شد و شد آنچه که نباید می شد !!

.

.

  • آسیه خوئی

عکس ‏آسیه خوئی‏

.

اشخاصِ وارد چه کسانی هستند؟ و اساساً، "وارد بودن" چه مفهومی را به ذهن مخاطب القا می کند؟
من فکر می کنم این موضوع صحیح است که گروه اصلاح طلبان، یک آب شسته تر از گروه های اصولگرا و تندروها و کل راستگرایان اند اما هنوز تا هفت آب شسته شدن خیلی فاصله دارند.
من فکر می کنم اگر اشخاص واردی وجود داشته باشند حتما با وجود پاره ای از قول هایی که حسن روحانی پیش از انتخابات 1392 به مردم داد و نتوانست به آنها عمل کند و یا به قول همین اشخاصِ وارد، از حیطه ی قدرت وی بیرون بوده است، باید پیش از هر تحلیلی در وهله ی اول حداقل به این دو سئوال پاسخگو باشند :


چرا آرش صادقی رکورد اعتصاب غذا را بعنوان یک زندان سیاسی در نظام جمهوری اسلامی و در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی، از بابی سندز ربوده است و این در حالی ست که یکی از خیابان های تهران بنام بابی سندز است اما خیابانی به نام آرش صادقی نداریم !!!؟؟؟
اگر ایشان مخالف تروریسم و تعصبات کور تندرو هستند چرا هنوز که هنوز است خیابان "نواب صفوی" به خیابان احمد کسروی تغییر نام نداده است ؟؟؟!!!

سایت خبرگزاری "خبرآنلاین" در روز پنجشنبه 9 دی ماه نوشت : هاشمی رفسنجانی در گفتگو با شرق گفته است : "حسن روحانی در سال 1396 هم دوباره منتخب ریاست‌جمهوری می‌شود و جای نگرانی وجود ندارد."
به گزارش "خبرآنلاین"، هاشمی رفسنجانی گفته است که "حسن روحانی در این سال‌ها نشان داده که چه شخصیت کارآمدی دارد و با مجموعه شرایط جهانی و اعتباری که پیدا کرده و منطق درستی که دارد و راه درستی هم برای اداره کشور در پیش گرفته، برای مردم بیشتر شناخته شد؛ در مجموع به نظرم خوب پیش رفته است. شاید بعضی از آرا را نداشته باشد؛ اما این شرایط، آرای ایشان را اضافه می‌کند. نکته بعدی این است که در مقابل آقای روحانی کسی نیست، شما در بین اصولگراها و تندروها کسی را نمی‌بینید که بتواند در مقابل آقای روحانی بایستد، حتی اگر همه جمع شوند، باز در اقلیت هستند؛ یعنی همه اینها که یک مجموعه هستند، اقلیت‌اند. این قضیه را "اشخاص وارد" می‌فهمند... به نظر می‌رسد آقای روحانی ماندنی است."

.

.

واژه های کلیدی : آرش صادقی / بابی سندز / احمد کسروی 


داستان تلخ و حقیقی احمد کسروی ـ ادیب فرهیخته، اندیشمند، جستجوگر و محقق ـ را در لینک زیر از ویکی پدیا بخوانید :


https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF_%DA%A9%D8%B3%D8%B1%D9%88%DB%8C

.

.

  • آسیه خوئی