ویرگول ، سرِ خط ،

ویرگول ، سرِ خط ،

سلام سلام ...
من زنده ام !
من باز هم زنده ماندم !
و همچنان با نام "او" مغازله دارم
یعنی
گنبد مینا را می بینم
عطر گل مینا را می نوشم
و آواز طرب انگیز پرنده ی مینا را می شنوم
یعنی
حالِ دلم در این میناکاری ها
خوبِ خوب است.

حتا در سماعی که
از زخم های پی درپی
دچارش می شوی
و زمین و آسمان
ترانه خوان تو می شود ؛
جبرئیل
چتر بال های سفیدش را
روی سرت می گیرد
و با لب های بی حرکت می گوید :
"آرام باش".

یعنی
من لال هم نیستم ،
ویرگول ،
سرِ خط ،

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
نویسندگان

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اِشکِلَک» ثبت شده است

.

سه یا چهار شب پیش ، خبری کوتاه مابین پخش اخبار از تلویزیون ایران شنیدم مبنی بر اینکه : 
نماینده ای از تریبون خود در مجلس شورای اسلامی اعلام کرد :
" برای تأدیب فلانی ( اسم شخص نامبرده مهم نیست ) باید پرونده ای به زیر بغلش بدهیم و او را با پرونده اش به زیر دست قاضی محمد مقیسه ای بفرستیم." 
.
همین جملات بالا که در گیومه قرار دارد و متأسفانه آشکارا و با گستاخی تمام از زبان یک نماینده ـ آنهم نماینده ای در مجلس شورای اسلامی ـ بیان شده است ، کفایت می کند برای شناخت تمام مسائل جاری و حاکم بر اوضاع ماضی و حال ایران و برای شناخت تمام افرادی که تاکنون مسئولیت و اشتراک مساعی در ساری بودن و جریان داشتنِ اوضاع بغرنج سیاسی و اجتماعی ایران داشته و دارند. 
به خصوص و صد البته اگر شخص مورد رجوع قرار داده شده توسط نماینده ی مجلس را بشناسید : قاضی "محمد مقیسه ای (ناصریان)".
تنها قاضی فروتن و متواضعی که چون فقط محض رضای خداوند خدمت می کنند ، هرگز هیچ تصویر و هیچ عکسی از ایشان نخواهید یافت. (!!)
تنها قاضی خداجو و حق جویی که از ایشان در هیچ جا ـ به خصوص از سال 1360 به بعد که به تهران انتقال یافته اند ـ حتا یک عکس سلفی هم نمی توانید بیابید. (!!) :

.
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-23032.html
.
http://www.iranglobal.info/node/37269
.
https://fa.wikipedia.org/…/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D9%85%… 

.

.

  • آسیه خوئی

.

با اشکلکِ امروز به مشکل بحران حزب گرایی در ایران می پردازیم.

این متن را ابتدا با یک سئوال آغاز می کنیم.

به نظر شما چرا "رومن رولان" ـ نویسنده ی فرانسوی ـ معتقد بوده است که :

"وقتی در یک کشور ، انقلابی بزرگ رخ می دهد محال است که مردم آن کشور حداقل تا 200 سالِ دیگر ، دوباره انقلابی به همانسان به وجود آورند !؟"

مگر نه آنست که هر انقلابِ همگانی ، بزرگ و وسیع ، جامعه را تا مدت های مدید مواجه با تبعات زیانبارِ آن خواهد کرد ؟ به خصوص انقلابی که به جای آنکه جهشی حداقل 50 ساله در مسیر رشد و تکامل همه جانبه ی یک کشور داشته باشد ؛ 500 سال به قهقرا بر می گردد.

به همین دلیل است که امروزه روشنفکران ، انقلابِ مجدد یا حتا انقلابی که برای اولین بار در یک کشور رخ بدهد را نشانه ی فقدانِ دانش و بینش تکامل یافته ی یک جامعه می دانند.

بنابراین اگر نیاز است که در یک جامعه ، تحول و یک دگرگونی اساسی تکرار شود باید بتدریج و آهسته بصورت روش های تربیتی توسط حکیمان ، فرهیختگان ، عالمان و روشن ضمیرانِ آن جامعه در رئوس آن و نهاد ملت صورت پذیرد و نهادینه شود. نه اینکه مثلا یکی پیدا شود که بر مبنای صلاحدید خود به تنهایی ، در یک زمان به نظرش برسد که مثلا الآن باید ولی فقیه داشته باشیم و یا الآن به نظر من آن آقا یا این آقا بهترین مورد است و بعد از حدود 25 سال که مخالفت با حضور نقشی بعنوان ولایت فقیه از سوی بعضی کارشناسان ، شلاق ها و زندان ها و تبعیدها و حبس ها برای افراد بدنبال داشت ؛ حالا بنا بر مقتضیاتی نامعلوم به این نتیجه برسد که اصلا نباید ولی فقیه داشته باشیم !!.

ملت که بازیچه و قربانی نظرات شخصی و دیدگاه های جناحی شما نیستند. شما اگر خیلی روشنفکر و صلاح نگر هستید و آنقدر قدرت اعمال نظر دارید که می توانید افراد را از رأس مملکت گرفته تا سطوح پایین جامعه تعویض و جابجا و حذف نمایید ، چرا در خلوت و در نهان به اصلاح نقش همان ها که برگزیده اید نمی پردازید ؟. این آشکارا عمل کردن شما آیا به معنای خودجلوه گری و خودنمایی نیست ؟!

همیشه در جوامع غیر پیشرفته ـ از نظر مذهب رسمی ، تمدن و فرهنگ ـ فقط به دو صورت ممکن است یک تحول ، دگرگونی و انقلاب بنیادین و اساسی در جهت تکامل ابعاد مدنیت ، فرهنگ ، مذهب و اقتصاد آن مملکت و جامعه ؛ صورت پذیرد.

صورت اول آن است که در آن جامعه آنقدر ظلم و استبداد ، خفقان و خُنّاق ، تبعیض مذهبی ـ انسانی و طبقاتی از سوی حاکمان ؛ بیداد کند که مردم از این اوضاع به تنگ آیند و از تنگ آن ، هجوم به دیوارها و حصارهای تنگه ی ایجاد شده آورند. آنقدر که حصرهای این تنگنا به نازکی یک تُنگ درآید و تُنُکای حجم وسیع آن هجمه به راحتی موجب شکست دیواره های تنگاتنگ ، زجاجی شکل و آبگون تُنگ شود. تُنگی که تمام مردمان را در بر گرفته است. و ای بسا شکسته شدن این تُنگ موجب غرق شدن آنها در اقیانوسی انباشته از کوسه ها و نهنگ ها باشد.

صورت دوم آن است که در این جوامع غیر پیشرفته ، حاکمانی حکیم ، فرهیخته ، عالم و روشن ضمیر بر رأس امور مملکت قرار گیرند که موجبات  تحول ، دگرگونی ، شکوفایی و احیایی اساسی را در چهارچوب مذهب ، تمدن ، اقتصاد و فرهنگ آن جامعه به وجود آورند. در این صورت بی آنکه ضرر و آسیب اجتماعی ، اقتصادی و فشارهای روانی بر جامعه به واسطه سوق دادن آنها به یک انقلاب همگانی وارد شود و به عبارتی دیگر بی آنکه پیکر جامعه متوجه زیان ها و بحران های روانی ، اجتماعی و اقتصادی شود که از تبعات یک انقلاب دفعتی و ناگهانی ست ؛ مردم با جریان موج های آرامِ رگه ها و رودهای جاری شده از سوی حاکمان مذکور به دریای مقصود و اقیانوس آرامِ تکامل خویش می رسند.

در کشوری مثل کشور ایران که همیشه دچار پیامدهای ناهنجار حزب گرایی و دسته جات جناحی در تخاصم و تناقض با یکدیگر بوده است و ظاهراً توصیه های شخص اول مملکت در پایبندی گروه ها و احزاب به رعایت اتحاد و در نظر گرفتن مصالح کشور و مردم هرگز تأثیر دیرپایی بر این خصومت ها ندارد ؛ مردم جز شیوه ی نظّارگی را پیشه کردن ، از دور بر این تشتّت ها تماشا داشتن ، کناره گیری از این بحران ها ، بایکوت کردن سیاسیون و فاصله گرفتن از مسائل سیاسی ؛ چاره ای دیگر نخواهند داشت.

در کشور ایران جدا از سال هایی که احزاب و گروه هایی مانند چریک های فدائی (اکثریت و اقلیت) ، توده ، جمهوری اسلامی ، مجاهدین اسلامی ، مجاهدین خلق و ... وجود داشتند و همگی تغییر نام یافتند و بتدریج حذف شدند ؛ سال هاست که فقط سه حزب اصلاح طلبان ، اصولگرایان و پایداری سعی و حضور کم رنگ و یا پر رنگ در رسیدن به قدرت و در رأس امور قرار یافتن داشته است.

در میان این سه حزب ، حزب اصولگرایان همیشه نقش واسطه و گاه خنثی و بی تأثیر داشته و دارد.

حزب پایداری با پیشینه ی سوء و تأثیرات منفی ای که تاکنون با عملکرد دگماتیسم خود در حذف (!!) افراد ، بر جامعه ی ملی ـ دینی داشته است ؛ مهیا شدن صورت اول از انقلابی دیگر را با بر سر کار آوردن اعضای خود فراهم خواهند کرد.

حالا در نهایت ، ناگزیر ، تنها یک حزب باقی مانده است. حزبی که بر حسب تقریبی حسن عملکرد خویش می تواند موجبات امید و تدبیر به بهروزی را برای جامعه فراهم سازد. حزب اصلاح طلبان. حزبی که اگر دیگر احزاب همچون گذشته بر سر راه او پیچ و خم و موانع کوتاه و رفیع ایجاد نکنند ، صورت دوم از انقلاب ، تحول و یک دگرگونیِ ارزشمند را برای ملت ، مذاهب و کشور به ارمغان خواهد آورد.

نظامِ فعلی حاکم بر ایران اگر در حال حاضر بتواند برقرار باشد فقط در صورت بر سر کار آمدن و قدرت یافتن حزب اصلاح طلبان قادر خواهد بود که پسوند "اسلامی" را به معنای واقعی و نابِ آن بر پیشوند فراموش شده ی آن یعنی "جمهوری" بیفزاید.

در حال حاضر حزب اصلاح طلبان به ناگزیر ، تنها گروه مطلوب اکثریت مردم ایران است. چرا که در کارنامه ی این گروه ، درخشانترین نمرات در خدمتگزاری به مردم و احیای تقریبی مذهب رسمی مملکت نقش بسته است.

هنوز تا فرا رسیدن روز انتخابات اسفند ماه سی روز باقی ست و می توان با تجدید نظری غیر مغرضانه در برگرداندن افراد حذف شده و رد صلاحیت شده ی این گروه اقدام کرد. 

  • آسیه خوئی

.

با اشکلکِ امروز به مشکل انتخابات در ایران می پردازیم.

از آنجا که طبق تشخیص صلاحیت بر مبنای صلاحدید رهبران بعضی از جبهه ها و به خصوص جبهه ای مافیایی ـ که بسیار غیرمحسوس ، غیرملموس و نامرئی ست ـ مردم ایران قدرت تشخیص و درک صلاحیت هیچ کاندیدایی را در هیچ انتخاباتی ندارند و در نهایت پس از طی مراحل فرمالیته ی انتخابات ، رأی نهایی و انتخاب های نهایی توسط گروهی خودساخته (!!) انجام می شود ؛ بهتر است که مردم همچنان به روال عادی سیر و سلوک خاموش خود ادامه دهند.

.

"سلوک خاموش" یعنی اینکه مردم همچنان به حفظ فاصله ی خود با افرادی که در رأس هرم جامعه قرار دارند ، تداوم ببخشند.
"سلوک خاموش" یعنی اینکه تمامی سران در رأس هرم با تمامی تصمیمات و آرائی که برای مملکت و مردم در نظر داشته و دارند ، مثل همیشه توسط مردم به حال خودشان واگذار شوند.
"سلوک خاموش" یعنی تنها گذاشتن و به انزوا درآوردن افراد و ایادی قدرت در تمامی صحنه ها و سکانس های اپیزودهای بینهایت گانه و نمایش هایی مثل انتخابات ؛ توسط مردم. مردمی که حضور همیشه ی آنها در تمامی صحنه ها فقط با سکوت شان به رؤیت رسیده و تجلی پررنگی داشته است.

"سلوک خاموش" یعنی مردم بی توجه و بی اعتنا به سیاست های ایادی قدرت در جامعه ، خود به تنهایی در اندیشه ی تعالی فکری ، علمی ، معنوی و مادی خویش باشند و در همین راستا ضمن حفظ خانواده ی بزرگ خود (جمعیت و جامعه ی مردم) با آرامشی کامل به زندگی عادی و همیشگی خود همراه با خانواده ی خود بپردازند.

بنابراین بر اساس پایبندی به "سلوک خاموش" ، هرم جامعه فقط دارای دو قطب خواهد بود.
قطبی کوچک با تعدادی محدود در سطح فوقانی هرم با تمام طرفدارانشان که تنها یک سوم از کل حجم هرم را تشکیل می دهد و قطبی وسیع و بزرگ که متشکل از تمامی آحاد مردم است و دوسوم از حجم هرم را شامل می شود.

.
البته جامعه ای که پس از طی بحران ها و انقلاب های خرد و کوچک فرهنگی و نافرجام دوقطبی شده است جامعه ای ست که در فرم پیشین خود دارای سه سطح و سه قطب بوده است. قطبی میانی بنام سطح و کفه ی مسئولین که نقش برقرارکنندگان ارتباط و همیاری بین رأس هرم و سطح تحتانی آن را ایفا می کرده است. قطبی میانی که حالا دیگر به دلیل عدم کارایی ، در واقع وجود ندارد.

جامعه ی دو قطبی به یکباره و دفعتاً به وجود نمی آید. مدت زمانی حدود حداقل 20 سال باید از خودرأیی و خودکامگی قدرتمداران در آن جامعه گذشته باشد تا مردم ، خود ، بتدریج و با اراده ی خود به سمت شیوه ی "سلوک خاموش" سوق یابند.

جامعه ی دو قطبی به یکباره و دفعتاً به وجود نمی آید. مدت زمانی حدود 40 سال باید از استمرار شیوه ی خودرأیی و خود محوری سران قدرت بگذرد و باید در این 40 سال ، همچنان به اجرای احکام حجری پایبند بوده باشند تا مردم به این نتیجه برسند که تمام شئون و آداب و ادبیات و سبک های زندگی خود را از قطب مقابل جدا سازند. 
احکامی مربوط به عهد دقیانوس. 
عهد و عصری که شاعران ، نویسندگان ، روشنفکران ، عارفان و دانشمندان را به شلاق ، زندان و اعدام محکوم می کردند.
.
( آخه برادرانِ گرامـ..ــافیائیست !!
قسم حضرت عباس تون رو باور کنیم یا دُم خروس های لاری تون رو !! )

.

.

  • آسیه خوئی

 


.

در اشکلکِ امروز به مشکل آلودگی هوا در شهر " رُم " می پردازیم !!

.
جالب انگیزناکترین خبر امروز در شبکه ی خبر (کانال 6 ) رسانه ی ملی حکایت از حمله ی میلیون ها پرنده ی سار به شهر رم داشت. و این در حالی ست که ساکنان شهر رم همچون ساکنان کلان شهرها و کوچک شهرهای ایران نیز هفته هاست با مشکل آلودگی هوا و در انتظار بارش برف و باران بسر می برند.
گوینده ی محترم خبر همچنین اعلام داشت که پرواز جمعیِ 4 میلیون پرنده ی سار در مناطق مختلف شهر رم که با باران فضولات این پرندگان پر جنب و جوش همراه است ، مردم رم را کلافه کرده است.
و اما هدف اشکلک امروز از اعلام این خبر ، هشدار به مردم قدرشناس ایران است که شایستگی های دولت و شهرداری را در راستای زدودن آلودگی هوای ایران ، بیش از پیش قدر بدانند وگرنه خدای رحمان جهت حمایت از این مسئولین محترم ، پرنده های زحمت آفرینی همچون سارها را بر فراز آسمان شهرهای آلوده ی مردم گسیل خواهد داشت تا بجای آنکه این بار لشکری از پرندگان کوچک مانند داستان ابابیل بر فراز آسمان برلین ـ ببخشید ! اصلاح می کنم : ـ بر فراز آسمان ایران هجوم آورند و بارانی از سنگ بر سر آنان ببارد ؛ بارانی از فضولات پرندگان ، آلودگی شهرها و آسمان شان را چندین برابر سازد و آیات جدیدی نازل شود که : 
" یا ایها الناس ! بدانید و هشیار باشید که پرندگانی که ما می فرستیم عادت دارند در سپیده دم شهرها را ترک کنند و به باغهای میوه ی حومه ی شهر بروند. بنابراین مراقب باغ های پسته و زیتون و گردو و دیگر میوه های خود باشید. 
یا ایها الناس ! بدانید و هشیار باشید که این رسولان سبکبال ما بعد از آنکه کل روزشان را به خوردن میوه ها سپری کردند ، به سمت شهر پرواز می کنند و ساختمان ها ، مجسمه ها ، خودروها و خیابان ها را کثیف می کنند.
یا ایها الناس ! بدانید و هشیار باشید که برای جلوگیری از آشیانه سازی این پرندگان در شهر ، باید بادکنک های بزرگی به شکل عقاب ، باز و شاهین بر بام و روی ساختمان های خود نصب کنید تا آنها را بترسانند. درختان خود را هرس کنید و بر پشت بام های خود صدای بلند پرندگانی چون شاهین ها را پخش نمایید. اگر مسئولین قدرت مالی برای سرمایه گذاری روی این اقدامات را ندارند ، مردم باید به شیوه های قدیمی از خودشان مراقبت کنند. آنها باید از چتر استفاده کنند یا دنبال پناهگاه و سرپناهی برای خودشان بدوند ".
.
بار الها !
بار پروردگارا !
خیلی چاکر خواتیم. خیلی خاطر چاکتیم. 
دیگه ماشینای شخصیمونو برای دک و پز و فیس و افاده نمیاریم تو خیابونا ! 
نوکرتیم بخدا !

.

.

آسیه خوئی (ایلیا) ـ دوشنبه 94/10/7 

.

.

  • آسیه خوئی

      

.

با اشکلکِ امروز به مشکل آلودگی هوا می پردازیم.
امروز شنبه پنجم دی ماه 1394 پس از گذشت شانزده روز از به گوش رسیدن آژیر قرمز رنگِ زنگ خطر در تهران ، کمیته ی اضطرار آلودگی هوا تشکیل شد.
در این کمیته که کمیت آن با حضور عصابدستانی چند ، لنگ نمی زند ؛ مباحث جدید و راه حل های بدیعی مطرح شد که یکایک راهکارها به استحضار خوانندگان می رسد :
1- ماجرای جاری آلودگی هوا موجب می شود تا جریان محو سازی نماد بزرگترین بیلاخ مردم ایران به فاصله ی طبقه ی آخر برج میلاد نسبت به سقف کوتاه خانه های حلبی آباد به اجرا درآید. 
2- از این پس با ادامه ی روند آلودگی هوا هیچکس قادر به رؤیت این برج که مظهر و نماد فاصله ی وحشتناک طبقاتی در جامعه ی تهران بوده است ، نخواهد بود.
3- آلودگی شدید هوا که بالطبع تعطیلی مدارس را بدنبال دارد و ادامه ی آن بعنوان بهترین راهکار برای آموزش فرهنگی و اخلاقی کودکان محسوب می شود ، مشاهده ی پدیده ی بدآموز برج میلاد را برای کودکان ما مقدور نخواهد ساخت.
4- طرح خریداری چهارپایانی چون استر و الاغ و اسب از قبرس برای جایگزینی آنها با وسایل دودزای نقلیه باید لغو گردد. این طرح اگر چه نشاندهنده ی نبوغ و اوج تشخیص مصلحت در جهت اقدامات دقیقه نودی کاهش آلودگی هوا و آسیب هایی ست که مردم می بینند ، اما موجب می شود که آلودگی هوا به سرعت پایان یابد و طرح تدریجی به فراموشی سپرده شدنِ بزرگترین بیلاخ به فاصله ی طبقاتی ، تأثیرات مثبت خود یعنی محو کردن شکل و شمایل برج میلاد از منظر چشمان محصلان در تمامی مقاطع را از دست بدهد.
5- با هر اقدامی که باعث شود این نماد و نشانه ی حیات جاودانه ی دوستان ما در طبقه ی بورژوا و سرمایه دار رؤیت شود و فرهنگ و ادبیات جامعه ی ایرانیان به ابتذال گراید ، شدیدانه برخورد خواهیم کرد.
6- طبیعی ست که اجرای هر طرح مبتکرانه ، قربانیانی هم بدنبال خواهد داشت. لذا برای مغزهای متفکر اعضای این کمیته مهم نیست که آمار متوفیان آلودگی هوا از 150 نفر در روز به 180 نفر رسیده باشد و یا مترسکان راهنمایی و رانندگی بر سر چهارراههای کلانشهرهایی مثل تهران بزرگ دار فانی را وداع گویند. لذا باید سرسختانه بر پیشبرد اجرائیات طرح های این کمیته در پاکسازی فرهنگ و ادبیات این مرز و بوم پافشاری کرد و با عدم رؤیت برج میلاد ، واژه ی "بیلاخ" از اذهان مردم و از کتب لغات حذف شود.
پی نوشت : نکات مورد بررسی قرار گرفته در کمیته ی اضطرار آلودگی هوا شامل 32 طرح بوده است. اما از آنجا که درج همه ی این موارد از حوصله ی خوانندگان عزیز خارج است ، از نشر آن خودداری به عمل آورده شده است.
.
.
آسیه خوئی (ایلیا) ـ شنبه 94/10/5
.
.
  • آسیه خوئی